- سست رای
- ضعیف العقل و بی تدبیر و بی تصمیم
معنی سست رای - جستجوی لغت در جدول جو
- سست رای
- بی تدبیر، آنکه رای و عقلش ضعیف باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مغلوب زتون
کم عقل، بی خرد، نادان، احمق
آنکه سرمایه اندک دارد، اندک اطلاع کم معرفت
سست بنیاد ضعیف النفس
مرد ریش دراز، احمق، ابله، ساده لوح، برای مثال سخت درماند امیر سست ریش / چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش (مولوی - ۷۸)
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، تپنکوز، بدخرد، چل، غمر، کم عقل، خل، شیشه گردن، ریش کاو، خرطبع، دنگل، کهسله، دنگ، نابخرد، کانا، کاغه، بی عقل، تاریک مغز، کردنگ، لاده، غتفره، خام ریش، انوک، دبنگ، فغاک، گردنگل برای مثال برگردد بخت از آن سبک رای / کافزون ز گلیم خود کشد پای (نظامی۳ - ۳۸۱)
ضعیف النفس، ساده لوح
نقطه ضعف
ناتوان ضعیف، کاهل تنبل، بی حمیت بی درد
تنبل، ناتوان، بی درد